میخ یک اتصال ارزشمند در دنیای ساخت و ساز است. اتصالی که از پیش از میلاد مسیح در خدمت بشر بوده و امروزه نیز همچنان کمک حال ماست. دستساز بودن میخ باعث کیفیت پایین و متغیر، هزینه بالا و تولید کم میشد تا آن که صنعتی شدن ساخت میخ آغاز شد.
ماشینی شدن ساخت میخ و تحولات آن
اولین گام در جهت ساخت مکانیکی میخ، استفاده از ماشینی ساده و ابتدایی بود که از ورق فولادی قطعاتی را به صورت شیبدار با نوک پیکانی میبرید. کار این دستگاه فقط برش «میخ خام» (Blank Nail) بوده و سر یا گل میخ جداگانه به صورت دستی انجام میشد. کار این ماشین از طریق استقرار تیغه یا قیچی با زاویه کم نسبت به صفحه عمود بر طول ورق انجام میشد.
گام بعدی در صنعتیسازی این کار، ساخت ماشینی بود که عملیات کلهزنی و میخبری را با هم انجام میداد. این ماشین را ازکیل رید در سال ۱۷۸۶ میلادی ساخت. پس از آن ژاکوب پرکنیز در سال ۱۷۹۰ این ماشین را تکمیل کرد و به این ترتیب حجم تولید میخ رشد یافت.
اولین کارخانه میخسازی در آمریکا سال ۱۷۹۸ در ایالت ماساچوست تاسیس شد. صنعتی شدن فرایند تولید امکان رشد واحدهای تولیدکننده را هم میداد و ۱۲ سال بعد در سال ۱۸۱۰ حدود ۴۱۰ کارخانه میخسازی وجود داشت که سالانه بالغ بر ۶٫۸۰۰٫۰۰۰ کیلوگرم میخ تولید میکردند. نرخ تولید میخ با این سیستم حدود ۱۰۰ میخ در دقیقه بود که هم قیمت کمتری را به ارمغان میآورد و هم یکنواختی بیشتری در تولید داشت.
تولید ماشینی میخ با استفاده از مفتول فولادی
اولین ماشین میخسازی که با استفاده از سیم فولادی (Wire Nail) میخ تولید میکرد، در سال ۱۸۳۵ میلادی در فرانسه ساخته شد و دیری نپایید که در آلمان و انگلستان نیز این روش جدید مورد استفاده قرار گرفت. پس از این کشورها در آمریکا در سال ۱۸۵۰ میلادی این نوع ماشین ساخته شد.
تولید سالانه میخ برشی در سال ۱۸۸۶ میلادی به اوج خود رسید و رکورد ساخت ۸ میلیون چلیک ده گالنی زده شد. بالاخره با ادامهی پیشرفتهای صنعتی در سال ۱۸۹۲ میلادی، تولید میخ از مفتول نسبت به میخ برشی فزونی گرفت به طوری که در سال ۱۹۱۳ تنها ۱۰ درصد از کل تولید میخ را میخهای برشی تشکیل میدادند. در اوایل و اواسط دههی ۱۹۰۰، تقریبا تمام کسانی که سیم تولید میکردند، به طریقی درگیر کار میخسازی نیز بودند زیرا به نظر آنها بدون ساخت میخ نمیشد در صنعت سیمسازی موفق بود.
یکی دیگر از تغییرات مهم صنعت میخسازی در اواسط دهه ۱۹۵۰ میلادی، جایگزینی کارتنهای مقوایی به جای چلیکهای چوبی میخ بود. پذیرش این تغییر ساده نبود چون خریداران میخ باید به این باور میرسیدند که بلند کردن کارتن ۴۵ کیلویی میخ به همان راحتی غلطاندن یک چلیک میخ است. به هر نحو با گسترش بستهبندی کارتنی، چلیک کنار گذاشته شد و باز هم موجب کاهش قیمت میخ شد. در دهه ۱۹۶۰ کارتنهای ۲۲٫۵ کیلویی برای سادگی بیشتر ارائه شد.
دیگر تحولات دهه ۱۹۵۰ میلادی در میخ
در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی، دو عامل باعث تغییر در طرز تفکر صنعت میخ سازی شد. نخستین عامل یک رشته افزایش دستمزد کارگران بود که سودآوری تولید میخ را کاهش داد. این عامل باعث شد تولیدکنندگان ماشنآلات تمرکز بیشتری روی هزینه به ازای هر تن کنند و بهینهسازی دستگاه را جدی بگیرند. این افزایش حقوق چنان تاثیر داشت که سود تولید میخ را به صفر رسانده بود و همچنین میخ وارداتی به آمریکا قیمتی ارزانتر از تولید داخل به دست آورده بود.
عامل دوم استفاده از چکش خودکار میخ (Portable Automatic Nail Driver) قابل حمل بود. چکش خودکار مانند یک تفنگ بادی است که میخ را پرتاب و فرو میکند. این روش میخکوبی با توجه به نیاز صنعت سریعا رشد کرد. در واقع این رشد چنان سرعتی داشت که روشهای تولید میخ و ماشینآلات آن نتوانستند همگام با نیاز مصرفکنندگان پیش بیایند. در این رابطه میخهای نیاز بود که دقت آنها برای خشابگذاری و بعد شلیک از یک گان یا چکش بادی میخکوب خودکار کافی باشد.